برترينها: امروز در اين مطلب، يكي ديگر از دلايل فروپاشي رابطه، كه منجر به طلاق ميشود را بررسي خواهيم كرد. باور غلطي مبني بر اينكه ازدواج مدرن، بايد شراكتي پنجاه - پنجاه باشد. به عقيدهي من، اين هم يكي از آن باورهاي غلطيست كه ميتواند رابطه ازدواج را به سمت تخريب ببرد و چه بسا منجر به طلاق و جدايي شود و يكي از دلايل طلاق اين باور غلط است؛ ازدواج مدرن شراكتي پنجاه - پنجاه است.
بعضي از مردم تصور ميكنند اگر همه چيز به صورت مساوي تقسيم نشود به نوعي مورد سوءاستفاده قرار گرفتند. حقوق يكسان، موقعيتهاي يكسان، درآمد يكسان ... اينها ديگر كلماتي كليدي و تكراري شده اند، بسياري از مردم دموكراسي را با برابري هم معنا ميدانند.
ازدواج مدرن چيست؟
ازدواج مدرن به معناي برابري زن و مرد از لحاظ حقوقي و مدني است، برابري انسانها با يكديگر به معني آزادي است. نقشهاي گذشته تضعيف شده است، در گذشته زنها در آشپزخانه بودند و مردان در نشيمن مشغول مديريت بودند. اما امروز ميتواند اين نقش عوض شود. ممكن است كه خانمي مدير باشد و شوهرش در آشپزخانه در حال آشپزي باشد.
ديگر در ازدواج مدرن نقشهاي جدي و تكراري ثابت در مورد زنها و مردها ضعيف شده است و به همين دليل اين باور به وجود آمده است كه ازدواج مدرن هم شراكتي پنجاه - پنجاه است. اين باور غلط، باعث تخريب بسياري از ازدواجها و چه بسا منجر به طلاق و جدايي شده است.
نكته بسيار مهم اين است كه اگرچه كه مردم با هم برابر هستند، اما با يكديگر فرق دارند و برابري به معني اين نيست كه تفاوتي بين زن ومرد وجود نداشته باشد. يكي از مراجعين من مردي به نام علي بود، او طرفدار حقوق زنها بود.
وقتي كه با مريم ازدواج كرد معتقد بود كه همه كارها بايد باهم تقسيم شود، او ميگفت هر دوي ما كار ميكنيم، هر دوي ما درآمد يكسان داريم، هر دو خسته به خانه ميآييم، بنابراين يك روز مريم غذا درست ميكند و يك روز هم من. ظاهراً پيشنهاد علي مشكلي نداشت، اما او يك واقعيت مهم را فراموش كرده بود، واقعيت اين بود كه آشپزي او به اندازه آشپزي مريم عالي نبود و به همين دليل در آشپزخانه وقت و انرژي بسيار بيشتري ميگذاشت. در عوض، مريم هم غذا پختن را دوست داشت.
آنها ميتوانستند تقسيم كار را به گونه ديگري انجام بدهند، مثلاً بعضي از كارهاي ديگر در خانه را كه علي در آن توانمندي بيشتري داشت مانند جابجايي وسايل خانه، بردن آشغال بيرون از خانه و ساير كارها را انجام بدهد.
لازم نيست كه در همه كارها حتماً يك خط كش وجود داشته باشد به همين ترتيب نميشد كه علي انتظار داشته باشد مريم كار تعميرات خانه و جابجايي اجسام سنگين را به عهده بگيرد.
محمد و نيلوفر هم زوج ديگري بودند كه نوزاد چهار ماهه داشتند، به همين دليل نيلوفر شبها خوب نميخوابيد، نوزاد ۴ ماهه در طول شب چندين بار بايد شير بخورد و جايش عوض شود.
نيلوفر معتقد بود كه بايد وظيفه نگهداري از نوزاد حتماً منصفانه تقسيم شود، به همين دليل نيلوفر ميگفت يك شب من در كنار نوزادم بيدار ميمانم و يك شب هم بايد محمد بيدار بماند.
البته محمد ميتوانست با بطري خوب به نوزاد شير بدهد و پوشك بچه را هم عوض كند. اما محمد پزشك جراح بود و ميگفت اگر من خوب استراحت نكنم در هنگام جراحي ممكن است كه گيج بزنم و تعادل نداشته باشم (در آن لحظه من با خودم فكر كردم اگر من قرار باشد مورد جراحي قرار بگيرم حتما بايد مطمئن باشم كه پزشك من تعادل كامل و تمركز كامل دارد).
اما نيلوفر ميگفت محمد براي فرار از مسئوليت اين حرفها را ميزند، او ميخواهد از من سوء استفاده كند، او فكر ميكند كه زن بايد وظيفه نگهداري از نوزاد را به عهده بگيرد، اما در ازدواج مدرن زن و مرد كاملا با هم برابر هستند و نبايد تبعيضي بين آنها باشد.
من به او گفتم واقعيت اين است كه كار پزشك جراح بسيار دقيق است و مرگ و زندگي افراد در دستان اوست و اگر كه به دليل مراقبت از نوزادش هنگام كار احساس گيجي و عدم تعادل كند، ممكن است كه دستانش بلرزد. دموكراسي به معني پنجاه - پنجاه نيست، به معني منصف بودن و حقوق يكسان را در نظر گرفتن است.
من به محمد پيشنهاد دادم كه بعضي از مسئوليتهاي ديگر را به عهده بگيرد مثلاً آشپزي را به عهده بگيرد، و يا روزهايي كه فرداي آن روز جراحي ندارد مثلاً آخر هفتهها مراقبت از نوزاد را در طول شب به عهده بگيرد.
استفاده از جايگزيني نابرابر مسئوليتها
به جاي مشاركت پنجاه پنجاه ميتوانيد از جايگزيني نابرابر مسئوليتها استفاده كنيد. بسياري از زوجها وظايف نابرابر را ترجيح ميدهند، بعضي از آقايان ممكن است كه در آشپزي توانمندي و استعداد بيشتري داشته باشند بنابراين در اين زمينه مسئوليت بيشتري به عهده ميگيرند و همسر آنها مسئوليتهاي ديگر را به عهده ميگيرد.
ازدواج يك پيوند قلبي است و يك مشاركت تجاري نيست و لازم نيست همه چيز با خط كش تقسيم بر دو شود. لازم است كه هر دو با يكديگر منصفانه برخورد كنند و ديد مثبتي داشته باشند و اين طور تصور نكنند كه اگر كارها تقسيم بر دو نشود به معني آن است كه دموكراسي برقرار نميشود و اين در تناقض با ازدواج مدرن است.
به عقيده من اين يك خطاي هست كه بسياري از افراد فمنيست در آن افتادهاند، البته فمينيستهاي افراطي اينطور هستند. دريك رابطه و ازدواج مدرن قطعا زن و مرد به لحاظ حقوقي با يكديگر برابر هستند، اما به اين معنا نيست كه جسم زن و جسم مرد شبيه هم است تفاوتهاي فيزيكي و رواني در آنها وجود دارد.
ازدواج، مشاركت پنجاه - پنجاه نيست
زوجين نبايد اينطور فكر كنند كه ازدواج ما مشاركت پنجاه - پنجاه است. يكي از مراجعين من خانمي بود كه خانه داري را دوست داشت، شوهرش بيرون كار ميكرد و خانم هم به كارهاي خانه رسيدگي ميكرد، آشپزي ميكرد و نظافت منزل را به عهده داشت. دوستانش به او ميگفتند تو بسيار زن سنتي هستي، بايدبه يك روانشناس مراجعه كني تا به بلوغ فكري برسي.
اما من به او گفتم فرد بالغ كسي است كه خودش تصميم هايش را ميگيرد و اين هم تصميم با تو است حداقل براي امروز. متاسفانه بسياري از مردم خيال ميكنند كه همه بايد از زاويه آنها به جهان نگاه كنند. زوجهاي زيادي راديده ام كه نوبتي كارهاي خانه را انجام ميدهند:
من پنج بار غذا پختم و تو دو بار
من چهار بار آشغالها را بيرون بردم و توسه بار
من دوبار لباسهاي كثيف را شستم و تو يك بار
من دوبار خانه را جارو كردم و تو سه بار
من گاهي از مراجعان ميخواهم به اين نكته توجه كنند كه؛ گفتن اينكه من از تو چقدر بيشتر كار ميكنم، نشان دهنده عدم عشق در رابطه است. وقتي كه شخصي، ديگري را دوست داشته باشد، از انجام دادن كار براي او لذت ميبرد و برايش خوشايند است كه بتواند زندگي را براي او آسانتر و خوشايندتر كند.
بنابراين برابري به معني پنجاه پنجاه نيست و زوجيني كه اينگونه به رابطهشان نگاه ميكنند دير و زود به سمت طلاق ميروند. قطعاً احترام متقابل و رابطه متقابل و مساوات در ازدواج اهميت دارد و انكار ناپذير است، اما اين به معني آن نيست كه خط كشي در دست داشته باشيد. بلكه رابطه مانند سيني است كه هر كسي بايد آنچه را كه دارد در طبق اخلاص بريزد.
نظر شما در رابطه با اين موضوع چيست؟
منبع: برگرفته از نوشتههاي ارسطو رضايي، در شبكه اجتماعي ويرگول
|