برترينها: ۵ آذر به عنوان روز جهاني مبارزه با خشونت عليه زنان مشخص شده است. طبق تحقيقات بهدست آمده ثابت شده است خشونت عليه زنان امري شايع است و هيچ استثنايي نميشود براي آن قائل شد. از پير تا جوان، فقير و غني با هر فرهنگ و نژادي، ممكن است با اين مشكل درگير شوند. به بهانه اين روز در اين مطلب به توضيحات مختصري دربارهي خشونت عليه زنان و نشانههايي از زناني كه مورد خشونت قرار ميگيرند ميپردازيم.
روزنامه شرق بهمناسب اين روز توضيحاتي را ارائه كرده است كه در ادامه ميخوانيم:
پنجم آذر روز مبارزه با خشونت عليه زنان در تاريخ معاصر است؛ درحاليكه هنوز بسياري از خانوادهها، گروهها و سازمانها نهتنها سازوكاري براي پيشگيري از خشونت ندارند؛ بلكه با مناسبات و مقرراتي روشن يا مبهم، گونههايي از خشونت بر زنان را شدت ميدهند.
تأسفبار اينكه برخي زنان و جوانان هم در سازمانيافتن و توجيه خشونت بر زنان نقشي فعال داشتهاند و البته خود قربانيان خشن و بازتوليدكننده چرخه خشونت جنسيتي به شمار ميروند. اين مسئلهاي جهاني است؛ ولي بايد در اين روز بخصوص پرسيد چه كارهايي براي ازميانبرداشتن خشونت جنسيتي از روابط كاري، شخصي و گروهي ما انجام شده و هركدام از ما، چه نقشي در تلاش براي زدودن آن داريم؟
خشونت در شرايط اضطراري بيشتر قرباني ميگيرد
درحاليكه بيشتر زنان در سراسر جهان، در زندگيشان دستكم يك بار خشونت گفتاري، جنسي يا بدني را تجربه ميكنند، اين تجربه براي برخي از زنان پررنگتر است: كودكان، سالمندان، مهاجران و پناهجويان، اقليتهاي ديني، ملي و قومي و زنان كمتوان يا دچار ايدز. در شرايط اضطراري مانند جنگ يا رخدادهاي طبيعي يا درگيريها، همهگيري بيماريها (مانند كوويد ۱۹) نيز اين خشونتها افزايش پيدا ميكند.
شبكههاي پشتيبان و اجتماعي در جوامع، آسيبپذير هستند و زنان خشونت گوناگون و شديدتري را تجربه ميكنند و از همه بدتر اينكه به مركزهاي درماني، مشاوره يا پشتيبان دسترسي ندارند. پيامد چنين وضعيتي اين است كه زنان دچار بيماريهاي بدني، رواني، بهداشتي، بارداري ناخواسته يا ايدز شوند.
ما در اين مبارزه چه بايد بكنيم؟
كارمان هرچه باشد و در هر جايگاهي كه باشيم، همه ما بايد براي كاهش خشونت عليه زنان و مبارزه با خشونت اجتماعي در جامعه بكوشيم. مشاوره و آگاهسازي زنان و مردان، ازاينرو مهمتر است كه آمارها نشان ميدهند بخش چشمگيري از خشونت بر زنان در خانه و از سوي اعضاي خانواده انجام ميشود (۲۱ درصد از همه موارد گزارششده). بسياري از خانوادهها بهويژه در بخشهاي سنتيتر جامعه هنوز مردان را «صاحب» جان و مال و روان همه خانواده بهويژه زنان ميدانند.
هريك از ما بايد هنگام روبهروشدن با خشونت (چه خانگي، چه در كار يا در شبكههاي اجتماعي) آن را به مسئولان گزارش دهيم. اگر در محل كارتان نمودي از خشونت عليه زنان را ديديد نخست به مدير و بخش منابع انساني آن سازمان گزارش دهيد و تا رسيدگي كامل آن را رها نكنيد. مبارزه با باورهاي نادرست فرهنگي: گاهي خشونت گفتاري يا بدني، ريشه در باورهاي اجتماعي و فرهنگي كهن دارد كه ناروايي و نادرستيشان بهويژه در جهان امروز روشن است.
وضعيت ايران در اين زمينه چطور است؟
پردازشهاي آماري نشان ميدهند كه در سال ۹۸، شاخص خشونت عليه زنان در ايران ۲۰ تا ۲۲ درصد در مقايسه با سال گذشته (۹۷) افزايش يافته است. رئيس اورژانس اجتماعي سازمان بهزيستي ميگويد اين خشونت ريشه در مسئلههايي از جمله «اعتياد، ناآگاهي و آمادهنبودن در زمينه مسائل زناشويي و آسيبهاي رواني» داشتهاند. گرچه در گزارش شاخص آماري افزايش يافته؛ ولي به معني اين نيست كه زنان بيشتري خشونت را تجربه كردهاند؛ بلكه گزارشهايي كه به مراكز اورژانس اجتماعي ميرسند، بيشتر شده است.
از سويي زندگي در شرايط كرونايي فراواني گزارشهاي خشونت خانگي عليه زنان و كودكان را نشان ميدهد و به نظر ميرسد درخانهماندن اجباري موجب شده هيجانهاي منفي خشم و ترس بر تن و روان زنان فرود آيد. چنين افزايشي ميتواند برخاسته از آگاهي بيشتر و پيگيري جديتر زنان درباره رخدادها و رفتارهاي خشن و همچنين بهبود زيرساختها و ظرفيت سازمان بهزيستي و سازمانهاي مردمنهاد در شهرهاي گوناگون و دگرگونيهاي فرهنگي جامعه باشد؛ كنش-واكنشها و بازخوردهاي فرهنگي سازندهتري كه زنان را از حقِ مراجعه به قانون در برابر خشونت آگاه ميكند و پشتيباني ميكند.
زناني كه مورد مورد خشونت قرار ميگيرند
روزنامه خراسان از علايم خانمهايي گفته كه در معرض چنين مشكلي قرار ميگيرند:
بر اساس چند پژوهش مرتبط با موضوع خشونت خانگي، هفت نشانه در خانمهايي كه در معرض خشونت از طرف شريكزندگي خود قرار گرفتهاند، وجود دارد. نشانههايي كه به اطرافيان اين افراد هشدار ميدهد تا در حد توان به آنها براي حل اين مشكل كمك كنند. بديهي است كه اين نشانهها ممكن است دلايل ديگري هم داشته باشند، اما نبايد بيتوجه از كنارشان گذشت.
شوهرشان در جمع به آنها توهين ميكند
اين علامت خطر، ظرافتهاي خاص خود را دارد، زيرا ممكن است به عنوان توهين شديد صورت نگيرد. توهين كننده ممكن است با خنده به همسر خود در يك جمع فاميلي يا دوستانه، به طور مثال بگويد كه اينقدر سيبزميني سرخ شده نخور، داري چاق و بدريخت ميشي! البته و قطعا توهين شديد هم نشانهاي است كه شايد اين خانم مورد خشونتخانگي قرار ميگيرد. در اين گونه موارد به نظر ميرسد در باره تغيير عملكرد زندگي و انجام كارها، مدام به انتقادها افزوده شود. در نتيجه اشتباهات ساده به مسائل بزرگي تبديل ميشوند.
مدام نگران عصباني شدن شوهرشان هستند
معمولا شوهر آزار دهنده در مقابل همكاران و دوستان، كاريزماتيك به نظر ميرسد، اما پشت درهاي بسته با شريك زندگي خود، وجهه تاريك او ظاهر ميشود. سپس قرباني فكر ميكند من بايد كار اشتباهي انجام داده باشم، زيرا اين مشكل من است، چون او فقط از من عصباني است. از آن جا كه آنها ميدانند اگر شوهرشان ناراحت شود پيامدهاي ناخوشايندي مانند ضرب و جرح به دنبال خواهد داشت، در نتيجه در جمعهاي دوستانه و خانوادگي، مدام نگران ناراحت شدن همسرشان و بهطور وسواسي، پيگير اين موضوع هستند.
علايم يا صدمات بدني غيرقابل توضيح دارند
قربانيان اغلب درباره صدمات بدني يا علايم دروغ ميگويند، زيرا احساس شرمندگي ميكنند. اگر روي بدن يكي از عزيزانتان كبوديهايي را ميبينيد كه واقعاً قابل توضيح نيستند و آنها جملاتي مانند اينها ميگويند: از پلهها افتادم، به ديوار خوردم و ...، زمان خوبي است كه در اين باره با او صحبت كنيد و به او بگوييد: ظاهراً به تازگي اتفاقات زيادي رخ داده است. آيا همه چيز خوب است؟
با دوستان و خانواده خود وقت نميگذرانند
روان شناسان ميگويند كه افراد آزاردهنده ميتوانند قربانيان خود را منزوي كنند و در اين باره استراتژي آنها ميتواند هوشمندانه باشد! فرد آزاردهنده به صورت آشكار از بيرون رفتن شريك زندگي خود جلوگيري نميكند، مثلاً به او نميگويد كه شما نميتوانيد فلاني را ببينيد بلكه به اين صورت ميگويد: ميخواهم وقت بيشتري را با تو بگذرانم يا فلاني دوست خوبي براي تو نيست و ديگر نميخواهم تو را با او ببينم. مهم است كه قربانيان بتوانند يك سيستم پشتيباني براي خود ايجاد و آن را حفظ كنند، زيرا فرد آزاردهنده ميخواهد شما احساس كنيد كه كسي را جز او نداريد.
براي همه رفتارهاي اشتباه شوهرشان، عذر ميتراشند
قربانيان خشونتخانگي، هميشه براي رفتارهاي اشتباه همسرشان عذر و بهانه ميآورند و حتي خود را به دليل رفتار همسرشان سرزنش ميكنند. چنين افرادي وقتي همسرشان اشتباهي ميكند، خودشان را جلو مياندازند و شروع به بهانه آوردن ميكنند و به گفتن چنين جملاتي رو ميآورند: او الان واقعاً استرس دارد، او روز پركاري را پشت سر گذاشته، او واقعاً از گفتن اين حرف به من منظوري نداشت و ....
شوهر آنها بسيار حسود يا سلطهگر است
مردي كه از خانمي رمز عبور رسانههاي اجتماعياش را درخواست ميكند يا در حضور ديگران، وارد حريم خصوصياش مانند اينستاگرام و ... ميشود، ميتواند نشانهاي از احساس تملك نابه جا باشد. پيامهاي مداوم يا تماسهاي تلفني بيش از حد هنگام بيرون رفتن با دوستان يا خانواده نيز ميتواند يك علامت هشدار دهنده باشد. اگر فردي دايم به همسرش پيام ميدهد يا زنگ ميزند، ميخواهد او را هميشه كنترل كند تا ببيند چه كاري انجام ميدهد و ... كه نشانه خوبي نيست.
مدام در شخصيت خود تغيير ايجاد ميكنند
آنها مدام افسرده يا مضطرب هستند يا در شخصيت خود تغيير ايجاد ميكنند. بسياري از قربانيان اعتراف نميكنند كه مورد آزار و اذيت قرار گرفتهاند، اين بدان معني است كه دوستان، خانواده و همكاران بايد توجه داشته باشند كه هرگونه تغيير در رفتار را در نظر بگيرند. اين تغيير رفتار ممكن است كنارهگيري از ديگران يا احساس خوشبختي نكردن باشد. همچنين به نظر ميرسد آنها واقعاً مضطرب هستند و مانند گذشته، اجتماعي نيستند. از نشانههاي ديگر اين است كه آنها به طور غيرمنتظره ظاهر خود را تغيير ميدهند، زيرا شريك زندگي آنها ممكن است بگويد كه چگونه لباس بپوشند. همچنين شما ممكن است ببينيد كه آنها در حال كاهش وزن هستند.
اميدواريم با بالا بردن سطح آگاهي جمعي، هرروز شاهد كمتر شدن خشونت خانگي عليه زنان باشيم.
شما چه پيشنهادهايي براي كاهش اين اتفاقات داريد؟
|