ازدواج هاي نامتعارفي را اين روزها مي بينيم. ازدواج هايي كه معيارهايشان تناسبي با هم ندارند و در نتيجه خيلي زود به جدايي مي رسند.
در مساله ازدواج تفاوتهاي فردي زيادي وجود دارد يعني هيچ دو ازدواجي نيست كه بر اساس ملاكهاي ثابتي صورت گرفته باشد. در اين شرايط بايد بررسي كرد كه اساساً يك ازدواج موفق بر اساس چه ملاكهايي بايد صورت بگيرد و تا چه اندازه ازدواجهايي كه در حال حاضر انجام ميشود بر اساس معيارهاي درست است. بايد به اين نكته توجه شود كه در حال حاضر ما در ازدواجهاي امروزي شاهد نوعي ناهمگوني هستيم و هر كسي بر روي ملاك خاصي تاكيد ميكند. به هم ريختگي معيارها در ازدواج باعث پديد آمدن ازدواج هاي ناموفق و پنهان كاري در زندگي هاي امروز شده است كه نهايتا در زندگي منجر به مسايلي مانند خيانت و عدم وفاداري زن و مرد نسبت به هم خواهد شد.
سنهاي نامتناسب در حال حاضر شاهد ازدواجهايي هستيم كه به سن توجه نميشود و به مساله هم سني زوجين و يا زوجهايي كه زنان از مردان بزرگتر هستند در سالهاي اخير به عنوان پديده جديد شاهد هستيم كه در گذشته اين گونه ازدواجها معنايي نداشت و يا امروزه شاهديم مساله مناطق جغرافيايي ناديده گرفته ميشود و افراد با وجود منطقه جغرافيايي متفاوت با هم ازدواج مي كنند. در واقع نوعي تحرك و انتقال را در ازدواجها شاهد هستيم به طور نمونه در گذشته ازدواجها درون فاميل، درون روستا، درون شهرستان بود ولي در حال حاضر اين گونه از تغييرات به وجود آمده است.
در مساله تناسب سني بايد به اين نكته توجه شود كه در اكثر فرهنگها به دليل مسايل فيزيولوژيكي جنسي بهتر است كه زن از مرد كوچكتر باشد و اين به دليل اين است كه زن نياز به حمايت دارد، زن، موجودي حمايت طلب است و زن از برتر بودن همسر خود احساس افتخار و رضايت دروني ميكند. ولي اين احساس در شرايط بالعكس وجود ندارد و مرد احساس حقارت ميكند، براي مثال، در مواردي مانند تناسب تحصيلي، اگر پسر ديپلمه با يك خانم پزشك ازدواج كند، هيچ گاه مرد احساس غرور نخواهد كرد، بلكه احساس حقارت ميكند و احتمال شكست اين گونه ازدواجها بيشتر است، چون در اين شرايط مرد ميخواهد بر احساس حقارت خود غلبه كند، ناخودآگاه همسر خود را اذيت ميكند و براي او محدوديت به وجود ميآورد. البته بايد به اين مساله توجه شود كه تمامي اين ملاكها در يك شخص وجود ندارد، بلكه بايد به مجموعهاي از ويژگيها و تناسبات نگاه كرد و از طرفي نسبي است.
مخالفت خانوادهها در گذشته بسياري از ازدواجها بر اساس همساني طبقات اجتماعي و اقتصادي بود. به طور مثال پسر يك كدخدا با دختر كدخداي ديگر ازدواج ميكرد ولي در حال حاضر اين طور نيست و امكان دارد پسر پولداري با دختري از طبقه متوسط با هم ازدواج كنند. از طرفي امروزه شاهد بسياري از ازدواجها هستيم كه خانوادهها موافق نيستند كه اين مساله هم در گذشته بسيار كم بود و در گذشته معتقد بودند كه خانوادهها با هم وصلت ميكنند.
امروزه به تناسب خانوادهها توجهي نميشود و دختر و پسر ميگويند كه ما ميخواهيم با هم زندگي كنيم، در صورتي كه اين درست نيست، در روانشناسي به عوامل پشت پرده مانند خانوادهها عوامل مكنون و يا نهفته ميگوييم. بايد به اين مساله توجه شود اگر پدر و مادرها مخالف ازدواجي باشند، مرتب سمپاشي ميكنند و اين زمينهاي براي شكست ميشود، اما اگر موافق باشند فضا را براي ازدواج تلطيف مي كنند.
عشق يا عقل؟ در يك ازدواج موفق ما دو بعد منطقي و احساسي داريم. ابعاد منطقي ازدواج كه با شناخت خود شروع ميشود و به ديگر شناسي، هدف شناسي، تناسب اخلاقي، تناسب اعتقادي و مذهبي، تناسب سني، تناسب ظاهري و جسمي، تناسب فرهنگي و اجتماعي، تناسب خانوادگي، تناسب اقتصادي، تناسب هوشي، تناسب تحصيلي، تناسب در رغبتها و علايق، تناسب جغرافيايي و به تناسب سياسي ميرسد. ما در يك ازدواج موفق اول به بعد منطقي كه شامل تناسبات گفته شده است، توجه ميكنيم و بعد به مساله دوست داشتن و عشق ورزيدن ميپردازيم.
عشق، محبت و دوست داشتن ناگهاني به وجود نميآيد، بلكه به مرور زمان ايجاد ميشود. به همين دليل است كه در ازدواج بايد ابتدا به ابعاد منطقي ازدواج توجه كنيم، چون زماني كه دو طرف تناسبهاي لازم را با هم داشته باشند، احتمال ايجاد محبت هم در آنها افزايش مييابد و بر اين اساس ازدواجها موفق ميشود.
ازدواجهاي تك معياري امروزه شاهد بسياري از ازدواجها هستيم كه فرد فقط به دليل موقعيت شغلي، مالي و يا تحصيلي با فردي ازدواج ميكند و به مابقي تناسبات توجهي نميكند، متأسفانه ازدواجهايي كه بر اين اساس شكل ميگيرند از جمله ازدواجهايي هستند كه به شكست ميرسند. ازدواج زن و يا مرد به خاطر ترحم، اقدام به ازدواج بعد از فوت يكي از نزديكان در شرايطي كه فرد در شرايط نياز عاطفي شديد قرار دارد، اقدام به ازدواج به دليل فرار از خانواده نامطلوب و هر نوع شتابزدگي در ازدواج باعث ايجاد اين شكست خواهد شد.
هارموني ملايم گاهي ازدواجهايي را ميبينيم كه در طول يك ماه، پس از آشنايي به ازدواج ختم ميشود. بديهي است اين نوع شتابزدگي است كه منجر به شكست ميشود، ازدواج بايد با يك سرعت و هارموني ملايم پيش برود. توصيه ما به زنان و مردان در آستانه ازدواج اين است كه سه ماه آشنايي، يك سال نامزدي رسمي، زيرا اصل بر اين است كه دختر و پسر در موقعيتهاي طبيعي و واقعي همديگر را بشناسند. بعد از يك سال نامزدي بايد بررسي شود و اگر احتمالات براي زندگي موفق بالاتر رفته بود، آنگاه عقد و بعد عروسي و زندگي مشترك صورت گيرد.
سنتي ميپسنديد يا مدرن؟ ازدواجها را بر اساس سنتي بودن و يا جديد بودن نميتوانيم بررسي كنيم. ازدواجها بر اساس همكفو بودن و يا هم كفو نبودن مورد بررسي قرار ميگيرد. اين تناسبها در هر شرايط زماني كه رعايت شود ميتواند يك ازدواج موفق را به وجود آورد و اگر رعايت نشود ازدواج ناموفق به بار خواهند آورد. ما بايد تفاوتهاي فردي و فرهنگي همديگر را بشناسيم، بپذيريم و با آنها كنار بياييم.
خط قرمزهاي ازدواج دوستيهاي قبل از ازدواج به همراه روابط آزاد قبل از ازدواج موجب نوعي بد بيني، سوء ظن و محافظه كاري در دختران و پسران شده است.
وقتي افراد با هم ارتباط آزاد دارند، زماني كه ميخواهند ازدواج كنند شك بر اينكه آيا فرد مورد نظر با شخص ديگري رابطه داشته است يا نه؟ موجب ميشود ازدواج شخص به تأخير بيفتد.
بايد به اين مساله توجه شود كه اين مساله يك آفت است. دوستي با جنس مخالف با روابط آزاد جنسي قبل از ازدواج متفاوت است. در آشنايي قبل از ازدواج، خط قرمزهايي وجود دارد و آن دسته از دختران و پسراني كه اين خط قرمزها را رعايت مي كنند ازدواجهاي موفقتري دارند. به همين دليل به دختران و پسران توصيه ميكنيم عفت و پاكدامني خود را همواره، به ويژه پيش از ازدواج حفظ كنند. البته افرادي كه اين مسايل را رعايت نميكنند، مسايلي مانند اختلال شخصيت، مشكلات فرهنگي و كمرنگ شدن باورهاي مذهبي وجود دارد. منبع:شفقنا